از نظر یافتههای ما در مورد اثر جابجایی میوههای خشک، انتظار داریم که این موضوع در سایر غذاهای کربوهیدرات با GI بالا نیز مشاهده شود. افزودن پسته به تعدادی از غذاهای معمولی با کربوهیدرات GI بالا (نان، ماکارونی، برنج، سیب زمینی) باعث کاهش پاسخ گلیسمی در افراد سالم شد (10=n)، که همه آنها به جز سیب زمینی 12 از نظر آماری معنی دار بودند. بر اساس اطلاعات ما، تنها یک کارآزمایی تصادفی شده انجام شده است که در آن از 4 میوه خشک مختلف (کشمش، سیب، عناب و زردآلو) برای جایگزینی نیمی از کربوهیدرات موجود برنج سفید در افراد سالم استفاده شده است (11=n ). مشابه یافتههای ما، تمام میوههای خشک پاسخ گلیسمی را نسبت به برنج سفید به تنهایی کاهش دادند، اما هیچ کدام به دلیل تنوع بالا از نظر آماری معنیدار نبودند. به نظر می رسد که تعداد بیشتری از شرکت کنندگان باید به طور مداوم اثر جابجایی قابل توجهی را با میوه خشک مشاهده کنند.
محدودیت ها
این مطالعه دارای چندین محدودیت است. اول، نتایج این آزمایش حاد تغذیه را نمی توان به مزایای طولانی مدت تبدیل کرد. دوم، حجم نمونه کوچک 10 شرکت کننده، اگرچه اعتبارسنجی شده است، اما این یافته ها را کمتر دقیق و قابل تعمیم می کند. سوم، روش ISO برای تعیین GI برای وعدههای غذایی مورد مطالعه که مکانیسمهای اثر فروکتوز جابجایی و «کاتالیزوری» را ارزیابی میکردند، دنبال نشد، زیرا شامل یک وعده غذایی مخلوط و/یا بیش از 50 گرم کربوهیدرات موجود بود. هدف از تعیین GI برای وعده های غذایی مطالعه ارزیابی این دو مکانیسم برای سهولت در مقایسه با GI میوه خشک به تنهایی (اثر GI) بوده و می تواند به عنوان یک پاسخ گلیسمی نسبی در نظر گرفته شود. چهارم، عدم تعادل در کربوهیدرات موجود در ارزیابی اثر فروکتوز "کاتالیزوری" ممکن است نتایج را مخدوش کرده باشد.
از آنجایی که در وعدههای غذایی آزمایشی که اثر فروکتوز «کاتالیزوری» را ارزیابی میکردند، به جای فروکتوز به تنهایی، از منابع غذایی کامل فروکتوز «دنیای واقعی» از میوههای خشک استفاده میکردند، گلوکز و ساکارز اضافی در این وعدهها وجود داشت. گلوکز و ساکارز اضافی می تواند مقدار نسبی کربوهیدرات گلیسمی موجود (گلوکز آزاد یا گلوکز حاصل از هیدرولیز ساکارز و نشاسته) را در وعده غذایی آزمایشی میوه خشک در مقایسه با وعده غذایی شاهد نان سفید (نشاسته به تنهایی) افزایش دهد. یک پاسخ گلیسمی بالاتر، که ممکن است هرگونه اثر «کاتالیزوری» فروکتوز را خنثی کند. کارآزماییهای آینده باید استاندارد کردن مقدار کربوهیدرات گلیسمی موجود در وعدههای غذایی مورد مطالعه را در نظر بگیرند که تأثیر دوزهای «کاتالیزوری» فروکتوز را از غذاهای کامل ارزیابی میکنند.
مفاهیم
مطالعه ما با هدف بررسی تأثیر رایج ترین میوه های خشک مصرفی انجام شد. بر اساس تخمینهای بنیاد بینالمللی آجیل و میوههای خشک، انگور خشک (از جمله کشمش و سلطانها) و پس از آن خرما، پرمصرفترین میوههای خشک در کشورهای با درآمد بالا و متوسط هستند. همچنین برآوردهایی برای زردآلو، آلو خشک و انجیر خشک ارائه شد که در سطوح پایینتری نسبت به انگور خشک و خرما مصرف میشد. میوههای خشک که میتوانند با استفاده از روشهای مختلف خشککردن برای افزایش ماندگاری به عنوان میوههای خشک فرآوری شوند، از نظر تغذیهای معادل میوههای تازه در اندازههای کوچکتر هستند. این خاصیت نگهداری و توزیع میوه های خشک را در طول سال آسان تر می کند و جایگزین سالم تری برای محصولات غذایی با GI بالا می کند. با توجه به اینکه درصد کمی از جمعیت ایالات متحده میوه های خشک مصرف می کنند (7%) (41) و فواید مشاهده شده میوه های خشک بر سطح پاسخ گلیسمی پس از غذا، فرصتی برای استفاده از آنها در ترکیب با غذاهای با GI بالا برای کاهش GI و کمک به آنها وجود دارد. با مدیریت قند خون اگرچه پیشبینی میکنیم که استفاده از سایر میوههای خشک برای جایگزین کردن کربوهیدراتهای موجود از سایر غذاهای با GI بالا، یافتههای مشابهی با ما ایجاد میکند، اما برای تأیید این موضوع به کارآزماییهای تصادفیسازی بیشتری در این زمینه نیاز است.