تأثیر سطوح مختلف کاربرد لوازم آرایشی بر ادراک از جذابیت چهره، شایستگی و جنسیت اجتماعی.
تحقیقات تأثیر مثبت آرایش را بر جذابیت صورت نشان داده است (کش و همکاران، 1989؛ راسل، 2003؛ اتکاف و همکاران، 2011). همچنین مشخص شده است که آرایش بر ادراک اجتماعی تأثیر می گذارد (اتکاف و همکاران، 2011؛ کلات و همکاران، 2016). در حالی که محققان معمولاً چهرههای دارای آرایش را با چهرههای بدون آرایش مقایسه میکنند، ما پیشنهاد میکنیم که تأثیرات درک شده بر اساس میزان آرایشی که اعمال میشود متفاوت است. شرکتکنندگان برای آزمایش تأثیر سطوح مختلف آرایش بر جذابیت چهره، شایستگی و جنسیت اجتماعی، 35 چهره بدون آرایش، آرایش سبک و آرایش سنگین را ارزیابی کردند. آرایش توسط شرکتکنندگان انجام میشد، نه توسط یک آرایشگر یا آزمایشکننده. شرکتکنندگان چهرههای دارای آرایش (چه سبک یا سنگین) را نسبت به چهرههای بدون آرایش، شایستهتر ارزیابی کردند. علاوه بر این، شرکت کنندگان چهره هایی با آرایش سنگین را به طور قابل توجهی از نظر جذابیت و اجتماعی-جنسیتی بالاتر از چهره هایی با آرایش سبک ارزیابی کردند. این نتایج با یافتههای تحقیقات قبلی متفاوت است که چهرههایی با آرایش سبک (که توسط آرایشگران حرفهای استفاده میشود) جذابترین چهرهها هستند. نتایج ما نشان میدهد که وقتی آرایش خود استفاده میشود، چهرههایی که آرایش سنگین دارند جذابتر و اجتماعیجنستر از چهرههایی با آرایش ملایم تلقی میشوند و چهرههایی با هر سطحی از آرایش به عنوان شایستهتر ارزیابی میشوند.
معرفی
تخمین زده می شود که زنان در ایالات متحده سالانه حدود 3756 دلار برای ظاهر فیزیکی خود و 225360 دلار در طول زندگی خود خرج می کنند (هاینز، 2018). این سطح بالای هزینه ممکن است با اثرات مثبت فیزیکی و اجتماعی که آرایش برای زنان ایجاد می کند مرتبط باشد. در طول چند دهه گذشته، بسیاری از مطالعات تحقیقاتی تایید کرده اند که آرایش جذابیت چهره را افزایش می دهد (کش و همکاران، 1989؛ راسل، 2003، 2009؛ اتکاف و همکاران، 2011). مطالعات نشان دادهاند که وقتی از شرکتکنندگان زن و مرد خواسته میشود چهرههای زن را از نظر جذابیت رتبهبندی کنند، چهرههای دارای آرایش بهطور قابلتوجهی جذابتر از چهرههای بدون آرایش رتبهبندی میشوند (کش و همکاران، 1989؛ اتکوف و همکاران، 2011). تحقیقات اخیر فراتر از جذابیت چهره رفته و بررسی کرده است که چگونه آرایش یا لوازم آرایشی بر درک افراد از شایستگی، گرمی، و قابل اعتماد بودن تأثیر می گذارد (اتکاف و همکاران، 2011؛ کلات و همکاران، 2016). افزایش جذابیت چهره با انواع پیامدهای اجتماعی مفید مرتبط است.
جذابیت صورت
برخی پیشنهاد کرده اند که جذابیت چهره صرفاً توسط فرهنگ تعیین می شود. با این حال، تحقیقات یک مبنای بیولوژیکی برای جذابیت نیز پیشنهاد می کند (بری، 2000). مطالعات در مورد زیبایی و جذابیت در بین فرهنگ ها نشان داده است که افراد از فرهنگ های مختلف معمولاً در مورد جذابیت چهره ها توافق دارند (کانینگهام و همکاران، 1995؛ لانگلویس و همکاران، 2000؛ رودز و همکاران، 2001). بهعلاوه، محققان دریافتهاند که اولویتها برای ویژگیهای چهره خاص در اوایل رشد، قبل از دورههایی که ارزشها و هنجارهای فرهنگ فرد اتخاذ میشوند، ظاهر میشوند (Geldart و همکاران، 1999؛ روبنشتاین و همکاران، 1999؛ اسلاتر و همکاران، 2000). ). این یافتهها شواهدی را ارائه میدهند که با این ایده که زیبایی صرفاً بر اساس قراردادهای فرهنگی است، در تضاد است. اگر این ادعا درست بود، یافتههای کنونی باید نشاندهنده تفاوتهای قابلتوجه در درک جذابیت در بین فرهنگها و ایجاد ترجیحات چهره در زمانهایی باشد که فرهنگ شروع به تأثیرگذاری بر هویت و دیدگاه فرد میکند. از آنجا که ترجیحات بر انتخاب همسر تأثیر می گذارد، رودز و همکاران. (2005) پیشنهاد کرد که این ترجیحات برای ویژگی های خاص ممکن است از طریق انتخاب جنسی تکامل یافته باشد، به موجب آن صفات موفقیت باروری را افزایش می دهند.
دوشکلی جنسی به ویژگیهای زنانه در چهرههای زنانه و ویژگیهای مردانه در چهرههای مردانه اشاره دارد (جانستون و فرانکلین، 1993)، و احتمالاً به درک بیولوژیکی از جذابیت مرتبط است. چهرههای مردانه و زنانه در سن بلوغ از هم جدا میشوند و ویژگیهای مربوط به جنسیت را بهویژه برجسته میکنند. در مردان، تستوسترون رشد فک، استخوان گونه، برآمدگی ابروها، مرکز صورت (از ابرو تا پایین بینی) و موهای صورت را تحریک می کند. در زنان، رشد صفات مرد محور توسط استروژن مهار می شود و استروژن با افزایش اندازه لب مرتبط است (Thornhill و Møller، 1997). از آنجایی که دوشکلیهای جنسی در دوران بلوغ افزایش مییابد، ویژگیهای دوشکلی جنسی برای نشان دادن بلوغ جنسی و پتانسیل باروری پیشنهاد میشود.
آرایش و جذابیت صورت
نستور و تار (2008) با آشکارسازی دوشکلی جنسی در رنگ صورت، دریافتند که زنان به طور متوسط پوست روشنتری نسبت به مردان دارند که معمولاً تیرهتر و سفتتر هستند. محققان همچنین دریافتند که در رنگ صورت در بین گروه های نژادی و قومی مختلف تفاوت وجود دارد. تحقیقات بیشتر نشان داده است که چهره ها با یک الگوی جنسی دوشکل معمولی از ویژگی های تیره تر و پوست روشن تر مشخص می شوند که بر اساس جنسیت متفاوت است (سینها، 2002). به عنوان مثال، راسل (2009) نشان داد که تفاوت در درخشندگی بین ویژگی های صورت (چشم و دهان) و پوست از نظر جنسی دو شکل است. راسل با نامگذاری این تفاوت «تضاد صورت» دریافت که افزایش کنتراست چشمها و دهان در چهرههای دستکاری شده با رایانه منجر به رتبهبندی بالاتر جذابیت برای زنان، اما رتبهبندی پایینتر برای مردان میشود (راسل، 2003). یافتههای راسل با استفادههای تاریخی زنان از آرایش برای افزایش جذابیت زنان با تیرهکردن چشمها و دهان نسبت به پوست اطراف مطابقت دارد (کورسون، 2003؛ راسل، 2009). این تمرین آرایشی هنجاری ممکن است برای اغراق کردن تفاوت جنسیت در کنتراست صورت کار کند.