لاغری آسان | کاهش وزن | زیبایی | سلامتی | اکستنشن

لاغری آسان،کاهش وزن فوری،زیبایی،سلامتی،اکستنشن،موبافت

لاغری آسان | کاهش وزن | زیبایی | سلامتی | اکستنشن

لاغری آسان،کاهش وزن فوری،زیبایی،سلامتی،اکستنشن،موبافت

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهداشت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تأثیر سطوح مختلف کاربرد لوازم آرایشی بر ادراک از جذابیت چهره، شایستگی و جنسیت اجتماعی.

تحقیقات تأثیر مثبت آرایش را بر جذابیت صورت نشان داده است (کش و همکاران، 1989؛ راسل، 2003؛ اتکاف و همکاران، 2011). همچنین مشخص شده است که آرایش بر ادراک اجتماعی تأثیر می گذارد (اتکاف و همکاران، 2011؛ ​​کلات و همکاران، 2016). در حالی که محققان معمولاً چهره‌های دارای آرایش را با چهره‌های بدون آرایش مقایسه می‌کنند، ما پیشنهاد می‌کنیم که تأثیرات درک شده بر اساس میزان آرایشی که اعمال می‌شود متفاوت است. شرکت‌کنندگان برای آزمایش تأثیر سطوح مختلف آرایش بر جذابیت چهره، شایستگی و جنسیت اجتماعی، 35 چهره بدون آرایش، آرایش سبک و آرایش سنگین را ارزیابی کردند. آرایش توسط شرکت‌کنندگان انجام می‌شد، نه توسط یک آرایشگر یا آزمایش‌کننده. شرکت‌کنندگان چهره‌های دارای آرایش (چه سبک یا سنگین) را نسبت به چهره‌های بدون آرایش، شایسته‌تر ارزیابی کردند. علاوه بر این، شرکت کنندگان چهره هایی با آرایش سنگین را به طور قابل توجهی از نظر جذابیت و اجتماعی-جنسیتی بالاتر از چهره هایی با آرایش سبک ارزیابی کردند. این نتایج با یافته‌های تحقیقات قبلی متفاوت است که چهره‌هایی با آرایش سبک (که توسط آرایشگران حرفه‌ای استفاده می‌شود) جذاب‌ترین چهره‌ها هستند. نتایج ما نشان می‌دهد که وقتی آرایش خود استفاده می‌شود، چهره‌هایی که آرایش سنگین دارند جذاب‌تر و اجتماعی‌جنس‌تر از چهره‌هایی با آرایش ملایم تلقی می‌شوند و چهره‌هایی با هر سطحی از آرایش به عنوان شایسته‌تر ارزیابی می‌شوند.

معرفی

تخمین زده می شود که زنان در ایالات متحده سالانه حدود 3756 دلار برای ظاهر فیزیکی خود و 225360 دلار در طول زندگی خود خرج می کنند (هاینز، 2018). این سطح بالای هزینه ممکن است با اثرات مثبت فیزیکی و اجتماعی که آرایش برای زنان ایجاد می کند مرتبط باشد. در طول چند دهه گذشته، بسیاری از مطالعات تحقیقاتی تایید کرده اند که آرایش جذابیت چهره را افزایش می دهد (کش و همکاران، 1989؛ راسل، 2003، 2009؛ اتکاف و همکاران، 2011). مطالعات نشان داده‌اند که وقتی از شرکت‌کنندگان زن و مرد خواسته می‌شود چهره‌های زن را از نظر جذابیت رتبه‌بندی کنند، چهره‌های دارای آرایش به‌طور قابل‌توجهی جذاب‌تر از چهره‌های بدون آرایش رتبه‌بندی می‌شوند (کش و همکاران، 1989؛ اتکوف و همکاران، 2011). تحقیقات اخیر فراتر از جذابیت چهره رفته و بررسی کرده است که چگونه آرایش یا لوازم آرایشی بر درک افراد از شایستگی، گرمی، و قابل اعتماد بودن تأثیر می گذارد (اتکاف و همکاران، 2011؛ ​​کلات و همکاران، 2016). افزایش جذابیت چهره با انواع پیامدهای اجتماعی مفید مرتبط است.

جذابیت صورت

برخی پیشنهاد کرده اند که جذابیت چهره صرفاً توسط فرهنگ تعیین می شود. با این حال، تحقیقات یک مبنای بیولوژیکی برای جذابیت نیز پیشنهاد می کند (بری، 2000). مطالعات در مورد زیبایی و جذابیت در بین فرهنگ ها نشان داده است که افراد از فرهنگ های مختلف معمولاً در مورد جذابیت چهره ها توافق دارند (کانینگهام و همکاران، 1995؛ لانگلویس و همکاران، 2000؛ رودز و همکاران، 2001). به‌علاوه، محققان دریافته‌اند که اولویت‌ها برای ویژگی‌های چهره خاص در اوایل رشد، قبل از دوره‌هایی که ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگ فرد اتخاذ می‌شوند، ظاهر می‌شوند (Geldart و همکاران، 1999؛ روبنشتاین و همکاران، 1999؛ اسلاتر و همکاران، 2000). ). این یافته‌ها شواهدی را ارائه می‌دهند که با این ایده که زیبایی صرفاً بر اساس قراردادهای فرهنگی است، در تضاد است. اگر این ادعا درست بود، یافته‌های کنونی باید نشان‌دهنده تفاوت‌های قابل‌توجه در درک جذابیت در بین فرهنگ‌ها و ایجاد ترجیحات چهره در زمان‌هایی باشد که فرهنگ شروع به تأثیرگذاری بر هویت و دیدگاه فرد می‌کند. از آنجا که ترجیحات بر انتخاب همسر تأثیر می گذارد، رودز و همکاران. (2005) پیشنهاد کرد که این ترجیحات برای ویژگی های خاص ممکن است از طریق انتخاب جنسی تکامل یافته باشد، به موجب آن صفات موفقیت باروری را افزایش می دهند.

دوشکلی جنسی به ویژگی‌های زنانه در چهره‌های زنانه و ویژگی‌های مردانه در چهره‌های مردانه اشاره دارد (جانستون و فرانکلین، 1993)، و احتمالاً به درک بیولوژیکی از جذابیت مرتبط است. چهره‌های مردانه و زنانه در سن بلوغ از هم جدا می‌شوند و ویژگی‌های مربوط به جنسیت را به‌ویژه برجسته می‌کنند. در مردان، تستوسترون رشد فک، استخوان گونه، برآمدگی ابروها، مرکز صورت (از ابرو تا پایین بینی) و موهای صورت را تحریک می کند. در زنان، رشد صفات مرد محور توسط استروژن مهار می شود و استروژن با افزایش اندازه لب مرتبط است (Thornhill و Møller، 1997). از آنجایی که دوشکلی‌های جنسی در دوران بلوغ افزایش می‌یابد، ویژگی‌های دوشکلی جنسی برای نشان دادن بلوغ جنسی و پتانسیل باروری پیشنهاد می‌شود.

آرایش و جذابیت صورت

نستور و تار (2008) با آشکارسازی دوشکلی جنسی در رنگ صورت، دریافتند که زنان به طور متوسط ​​پوست روشن‌تری نسبت به مردان دارند که معمولاً تیره‌تر و سفت‌تر هستند. محققان همچنین دریافتند که در رنگ صورت در بین گروه های نژادی و قومی مختلف تفاوت وجود دارد. تحقیقات بیشتر نشان داده است که چهره ها با یک الگوی جنسی دوشکل معمولی از ویژگی های تیره تر و پوست روشن تر مشخص می شوند که بر اساس جنسیت متفاوت است (سینها، 2002). به عنوان مثال، راسل (2009) نشان داد که تفاوت در درخشندگی بین ویژگی های صورت (چشم و دهان) و پوست از نظر جنسی دو شکل است. راسل با نامگذاری این تفاوت «تضاد صورت» دریافت که افزایش کنتراست چشم‌ها و دهان در چهره‌های دستکاری شده با رایانه منجر به رتبه‌بندی بالاتر جذابیت برای زنان، اما رتبه‌بندی پایین‌تر برای مردان می‌شود (راسل، 2003). یافته‌های راسل با استفاده‌های تاریخی زنان از آرایش برای افزایش جذابیت زنان با تیره‌کردن چشم‌ها و دهان نسبت به پوست اطراف مطابقت دارد (کورسون، 2003؛ راسل، 2009). این تمرین آرایشی هنجاری ممکن است برای اغراق کردن تفاوت جنسیت در کنتراست صورت کار کند.

 

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

 

همه ما می دانیم که نباید افراد را بر اساس ظاهرشان قضاوت کنیم. به قول معروف زیبایی فقط تا سطح پوست است. علاوه بر این، ظاهر کسی چیزی در مورد مهربانی آنها به ما نمی گوید. یا چقدر قابل اعتماد یا هر چیز دیگری در مورد شخصیت آنها.

اما نادیده گرفتن ظاهر یک فرد سخت است. چیزی در مورد افراد جذاب باعث می شود که ما بخواهیم آنها را تماشا کنیم. ما نمی توانیم از یک بازیگر، هنرپیشه یا مدل خوش قیافه چشم برداریم. به این ترتیب، زیبایی بر ما قدرت دارد. اما زیبایی چیست؟

پاسخ ساده ای وجود ندارد. با این حال، محققان شروع به بررسی چگونگی تأثیر زیبایی بر رفتار انسان ها و سایر حیوانات کرده اند. به ویژه از طریق این کار به برخی از ویژگی هایی که یک فرد را برای دیگران جذاب می کند، پی برده اند.

دانشمندان همچنین می آموزند که ممکن است جنبه عملی وسواس ما نسبت به زیبایی وجود داشته باشد. یک صورت زیبا ممکن است متعلق به یک فرد سالم تر باشد. یا ممکن است پردازش آن برای مغز ما ساده تر باشد.

همه چیز در مورد میانگین ها

با نگاه کردن به مجموعه‌ای از عکس‌ها، به راحتی می‌توان گفت که کدام چهره‌ها را جذاب می‌دانیم. افراد مختلف معمولاً در مورد اینکه کدام چهره هستند توافق دارند. اما تعداد کمی می توانند دقیقاً بگویند که چرا آن چهره ها اینقدر زیبا به نظر می رسند.

با این حال، محققان شروع به یافتن برخی از پاسخ‌ها کرده‌اند. مانند تقارن. آن‌ها می‌یابند که چهره‌هایی که از نظر ما جذاب هستند، متقارن هستند. چهره های جذاب نیز متوسط ​​هستند.

در یک صورت متقارن، سمت چپ و راست شبیه یکدیگر هستند. آنها تصاویر آینه ای کاملی نیستند. اما چشمان ما چهره هایی با نسبت های مشابه در دو طرف را به صورت متقارن می خواند.

آنتونی لیتل می گوید: «چهره افراد معمولاً فقط از نظر تقارن با هم تفاوت دارند. او روانشناس دانشگاه استرلینگ اسکاتلند است. او می‌گوید چهره همه کمی نامتقارن است، اما به روش‌های مختلف. در نهایت، بسیاری از این چهره ها متقارن به نظر می رسند. او توضیح می دهد: «بنابراین، تقارن برای ما عادی به نظر می رسد. و ما آن را دوست داریم.»

لیتل خاطرنشان می کند که این میانگین بودن به این موضوع اشاره دارد که یک چهره چقدر شبیه به اکثر چهره های دیگر در یک جمعیت است. در اینجا میانگین به معنای "چنین" نیست. در عوض، چهره‌های متوسط ​​میانگین ریاضی (یا میانگین) ویژگی‌های بیشتر افراد هستند. و به طور کلی، مردم چنین چهره هایی را کاملاً جذاب می یابند.

لیتل می‌گوید: «میانگین بودن شامل انواع عوامل است. "مانند اندازه اجزای صورت شما و چینش آنها."

به عنوان مثال، فاصله بین مرکز چشم یک زن بر زیبایی او تأثیر می گذارد. مردم زمانی او را جذاب ترین می یابند که این فاصله کمتر از نیمی از عرض صورت باشد. محققان دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو و دانشگاه تورنتو در کانادا این نسبت را کشف کردند. آنها دریافتند که به همان اندازه مهم فاصله بین چشم و دهان یک زن است. باید کمی بیش از یک سوم قد صورتش باشد. هر دوی این فاصله ها با میانگین جمعیت مطابقت دارند یا نزدیک به آن هستند.

طبیعت یا تربیت؟

آیا ما با ترجیح دادن به انواع خاصی از چهره ها متولد شده ایم؟ یا فقط چیزی است که مردم بدون اینکه متوجه شوند یاد می گیرند؟ برای کشف این موضوع، روانشناس جودیت لانگلویس و تیمش در دانشگاه تگزاس در آستین با کودکان و نوزادان خردسال کار کردند.

برخی از جوانان استخدام شده آنها فقط دو تا سه ماهه بودند. محققان به هر کودک عکس های دو چهره را نشان دادند. یکی از چهره ها جذاب تر از دیگری بود. سپس دانشمندان مدت زمان نگاه کردن نوزادان به هر صورت را ثبت کردند.

نوزادان نسبت به چهره های غیرجذاب زمان بیشتری را صرف دیدن چهره های جذاب می کنند. استوی شاین روانشناس می گوید که این بدان معناست که آنها چهره های زیبا را ترجیح می دهند. او با لانگلویس کار می کند. این یافته ها نشان می دهد که افراد در اوایل زندگی چهره های زیبا را ترجیح می دهند. با این حال، هنوز ممکن است که ما این اولویت را یاد بگیریم. از این گذشته، شاین خاطرنشان می کند: "تا زمانی که نوزادان را آزمایش می کنیم، آنها قبلاً تجربه ای در مورد چهره دارند."

آن تجربه می تواند تفاوت ایجاد کند. تحقیقات انجام شده در دانشگاه دلاور نشان داد که مغز نوزادان در پردازش چهره های نژاد خود بهتر عمل می کند. شاین می گوید، بنابراین نوزادان به سرعت این چهره ها را ترجیح می دهند.

کورن آپی‌سلا می‌گوید: در روان‌شناسی به خوبی شناخته شده است که چیزهای آشنا جذاب‌تر هستند. او روانشناس دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا است. «شاید چهره‌های متوسط ​​جذاب‌تر باشند زیرا آشناتر به نظر می‌رسند.»

در واقع، تحقیقات او این را تأیید می کند. Apicella و Little با دو گروه از جوانان کار کردند: بریتانیا و هادزا. هادزا شکارچیان تانزانیا، کشوری در شرق آفریقا هستند. آپیسلا آنها را برای آزمایش خود انتخاب کرد زیرا آنها در معرض فرهنگ غربی و استانداردهای زیبایی قرار نگرفته بودند.

او به افراد هر دو گروه دو تصویر نشان داد و پرسید که کدام یک جذاب تر است. یک تصویر به طور متوسط ​​پنج چهره بریتانیایی یا پنج چهره هادزا بود. دیگری به طور متوسط ​​20 چهره انگلیسی یا 20 چهره هادزا بود. مردم هر دو فرهنگ، چهره‌ای را ترجیح می‌دادند که متوسط‌تر بود - یعنی از 20 چهره به جای پنج صورت جمع‌آوری شده بود. شرکت کنندگان بریتانیایی هم چهره هادزا و هم چهره بریتانیایی را زیبا یافتند. در مقابل، هدزا فقط صورت هادزا را ترجیح می داد.

آپی‌چلا در پایان می‌گوید: «هادزا تجربه کمی با چهره‌های اروپایی دارند و احتمالاً نمی‌دانند یک چهره متوسط ​​اروپایی چگونه است. "اگر آنها نمی دانند چگونه به نظر می رسد، چگونه می توانند آن را ترجیح دهند؟"

یافته‌های او نشان می‌دهد که چگونه زیست‌شناسی و محیط با یکدیگر برای شکل دادن به ارزش‌های ما کار می‌کنند. آپی‌سلا می‌گوید: «ترجیح متوسط ​​بودن به خودی خود مبتنی بر بیولوژیک است. اما مردم ابتدا باید چهره های دیگر را تجربه کنند تا یاد بگیرند که یک چهره متوسط ​​باید چگونه باشد.

یک مطالعه جدید توسط Kaitlin Ryan و Isabel Gauthier نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض چهره چقدر می تواند مهم باشد. این محققان در دانشگاه واندربیلت در نشویل، تن دریافتند که این درست است - حتی زمانی که این چهره ها انسان نیستند.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

تا 5 سال گذشته، تحقیقات در مورد قرار گرفتن در معرض اینترنت، درک زیبایی و نگرانی های مربوط به تصویر بدن تقریباً وجود نداشت. در راستای تحقیقات بر روی اشکال سنتی رسانه‌های جمعی و تصویر بدن، مطالعات همبستگی اخیر نشان می‌دهد که استفاده از رسانه‌های اجتماعی با نگرانی‌های مربوط به تصویر بدن و عینیت‌شدن خود در بین مردان و زنان مرتبط است [19-28]. همچنین، مانند رابطه بین رسانه های سنتی و ایده آل های تصویر بدن، ارتباط بین استفاده از رسانه های اجتماعی و تصویر بدنی ساده نیست. به نظر می رسد که تحت تأثیر عوامل روانشناختی مختلفی قرار می گیرد، مانند تفاوت های فردی در تمایل به مقایسه ظاهر خود با دیگران. زمانی که افراد خود را با دیگران مقایسه می کنند، برتر از خود می دانند و به آن مقایسه اجتماعی صعودی می گویند. مقایسه اجتماعی نزولی به این صورت است که وقتی افراد خود را با دیگران مقایسه می‌کنند، از جنبه‌ای پست‌تر می‌دانند. اینکه دقیقاً کدام عوامل فردی و موقعیتی فرآیندهای مقایسه اجتماعی را در رسانه‌های اجتماعی تعیین می‌کنند باید به صورت تجربی مورد آزمایش قرار گیرند. اما از آنجایی که مقایسه اجتماعی تأثیر رسانه های سنتی بر بینندگان را تعدیل می کند، همانطور که در بالا بررسی شد، احتمالاً این فرآیندهای روانی نیز در تأثیرات رسانه های اجتماعی بر کاربران نقش دارند.

برخلاف شکل‌های سنتی رسانه‌ها مانند تلویزیون، فیلم‌ها و مجلات، سایت‌های رسانه‌های اجتماعی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که فعالانه کاربر را درگیر کنند. از آنجایی که راه‌های زیادی برای تعامل کاربران با رسانه‌های آنلاین وجود دارد، مانند پیمایش در فیدهای خبری و نمایه‌ها، نظر دادن در مورد پست‌های دیگر کاربران، دیدن افراد دیگری که پست‌ها را لایک/نظر/تأیید کرده‌اند، یا ایجاد و آپلود محتوای خود، دشوار است. اینکه دقیقاً چگونه رسانه های آنلاین با درک زیبایی مرتبط هستند را متمایز کنیم. محققان شروع به استفاده از روش‌های تحقیقاتی مختلفی برای مطالعه ارتباط بین قرار گرفتن در معرض رسانه‌های آنلاین و نگرانی‌های ظاهری (مانند داده‌های کیفی، مطالعات همبستگی، و استفاده تجربی شبیه‌سازی شده از رسانه‌های اجتماعی) کرده‌اند که ممکن است مشابه نحوه استفاده مردم از رسانه‌های اجتماعی در واقعیت باشد یا نباشد. جهان به عنوان مثال، محققان شروع به آوردن رسانه های اجتماعی به آزمایشگاه برای مطالعه کرده اند. هنگامی که زنان به طور منفعلانه پروفایل های ساختگی رسانه های اجتماعی را در مقابل مدل ها در مجلات مشاهده می کنند، به نظر می رسد هیچ تفاوتی بین انواع رسانه ها از نظر افزایش بعدی در مقایسه ظاهری و نارضایتی از تصویر بدن وجود ندارد [19]. اگرچه برخی از محققان دریافتند که زمان سپری شده توسط دختران نوجوان در اینترنت با درونی سازی ایده آل لاغری، نظارت بر بدن و تمایل به لاغری همبستگی مثبت دارد، مطالعات تجربی نشان می دهد که قرار گرفتن صرف در معرض حساب رسانه های اجتماعی خود تأثیر منفی یا فوری بر روی جوانان ندارد. نگرانی های ظاهری زنان [21، 26، 27].

یکی از جنبه های منحصر به فرد رسانه های اجتماعی، در مقابل رسانه های سنتی، این است که آنها از ارتباط با همسالان و/یا شخصیت های عمومی تشکیل شده اند. این عناصر تعامل و ارتباط است که رسانه‌های اجتماعی را از سایر اشکال رسانه‌ای متمایز می‌کند و فرصت‌هایی را برای کاربران فراهم می‌کند تا استانداردهای زیبایی را درک، مقایسه و درونی کنند. تلاش‌های سنتی سواد رسانه‌ای ممکن است به مردم کمک کرده باشد که به طرز انتقادی در مورد اینکه چگونه عکس‌های مدل‌ها و افراد مشهور توسط تبلیغ‌کنندگان و سردبیران ویرایش می‌شوند و اینکه چگونه استانداردهای زیبایی کاملاً غیرواقعی را نشان می‌دهند، فکر کنند. با این حال، پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی کاربران را در معرض عکس‌های همتایان دنیای واقعی قرار می‌دهند، که ممکن است افراد را از تحلیل انتقادی تصاویری که در رسانه‌های اجتماعی می‌بینند منصرف کند. در حقیقت، کاربران می‌توانند خود ایده‌آل خود را از طریق ویرایش، بهبود و آراستن تصاویر آنلاین و ظاهر خود نشان دهند [28]. تحقیقات بیشتری برای تعیین اینکه آیا کاربران رسانه های اجتماعی در ارائه انتخابی ظاهر خود شرکت می کنند یا خیر، مورد نیاز است، اما این تصور که سایر کاربران نیز همین کار را انجام داده اند نادیده می گیرند.

افراد می‌توانند در انواع رسانه‌های آنلاین رفتارهای مرتبط با درک زیبایی را انجام دهند. به عنوان مثال می توان به گرفتن عکس های سلفی متعدد و انتخاب پست کردن عکس های چاپلوس کننده، استفاده از فیلترهای دوربین برای بهبود ظاهر چهره افراد، و خرید عکس از اعضای بدن برای لاغرتر نشان دادن آنها اشاره کرد. تحقیقات به تازگی شروع به بررسی روابط بین این نوع استراتژی های خودارضایی در رسانه های اجتماعی و رفاه (تصویر بدن و عزت نفس ظاهری) در بین زنان کرده است. مطالعه‌ای روی کاربران وب‌سایت دوستیابی آنلاین نشان داد که افراد معمولاً نمایه آنلاین خود را با ارسال عکس‌های سلفی مدیریت می‌کنند که به آنها احساس افتخار می‌کنند [29]. هنوز مشخص نیست که آیا استراتژی‌های ارائه خود مانند بهبود عکس واقعاً تصویر بدن و عزت نفس ظاهری را بهبود می‌بخشد (با اجازه دادن به کاربران برای ارائه نسخه ایده‌آلی از خود به دیگران) یا نگرانی‌های ظاهری را بدتر می‌کنند زیرا ارزیابی و تمرکز را تداوم می‌دهند. روی ظاهر فیزیکی

به نظر می رسد افرادی که عکس های خود را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنند، احتمالاً زمانی این کار را می کنند که نسبت به ظاهر خود احساس خوبی داشته باشند. در واقع، تحقیقات نشان می دهد که استفاده از رسانه های اجتماعی نارضایتی بدنی بعدی را پیش بینی می کند و نه برعکس [30]. با این حال، ممکن است کاربران رسانه‌های اجتماعی زمانی که احساس خوبی نسبت به ظاهر خود دارند، عکس‌هایی از خود ارسال کنند، اما در نهایت پس از استفاده مکرر از رسانه‌های اجتماعی، در درازمدت احساس بدتری نسبت به ظاهر خود داشته باشند. اثرات نامطلوب طولانی‌مدت استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به دلیل تماشای تصاویر ایده‌آل‌شده، و اغلب روتوش‌شده، عکس‌های افراد دیگر، و همچنین خواندن نظرات آنلاین درباره ظاهر افراد باشد. تکرار و روشن شدن اثرات علی استفاده از رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن و عزت نفس ظاهری، هدف مهمی برای تحقیقات آینده در این زمینه است.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

شواهد بیشتری مبنی بر اینکه زمینه تصاویر ایده آل شده از نظر تأثیر روانی آنها مهم است، از مطالعه اخیر Veldhuis و همکاران بدست می آید. [9]. نویسندگان دریافتند که وقتی پیام‌های خود-بهبودی تصاویر بدن‌های ایده‌آل‌شده را همراهی می‌کنند، قرار گرفتن در معرض رضایت از بدن را در نمونه‌ای از مردان و زنان در مقطع کارشناسی در مقایسه با پیام‌های خودارزیابی یا کنترل افزایش می‌دهد. Knobloch-Westerwick [10] همچنین دریافت که زنانی که مقایسه‌های اجتماعی بهبود خود (در مقابل خود ارزیابی) را در پاسخ به تصاویر نازک ایده‌آل انجام می‌دهند، در مقایسه با کاهش رضایت از بدن، رضایت از بدن را بهبود بخشیده‌اند. به عبارت دیگر، پیام‌هایی که همراه با تصاویر بدن ایده‌آل هستند که معمولاً در رسانه‌ها یافت می‌شوند، از نظر احساس مردم در مورد بدن خود پس از تماشای آن‌ها تفاوت ایجاد می‌کنند.

در نهایت، ساختار روان‌شناختی قدردانی از بدن، یا میزانی که فرد اجازه می‌دهد اطلاعات منفی مرتبط با بدن رد شود و اطلاعات مثبت پذیرفته شود، یک متغیر تفاوت فردی است که مشخص شده است در برابر برخی از اثرات منفی روانی محافظت می‌کند. که از قرار گرفتن در معرض تصاویر رسانه ای ایده آل ناشی می شود. اندرو و همکاران [11] دریافتند که در نمونه‌ای از زنان دانشگاه، شرکت‌کنندگان با قدردانی از بدن پایین، پس از قرار گرفتن در معرض تبلیغات ایده‌آل نارضایتی بدنی افزایش‌یافته را تجربه کردند، در حالی که افراد با قدردانی بالا از بدن چنین نکردند. این امر از این ایده حمایت می‌کند که زنانی که سوگیری مثبتی در برداشت خود از بدن خود دارند، کمتر احتمال دارد تغییر منفی در تصویر بدن در پاسخ به قرار گرفتن در معرض تصاویر نازک ایده‌آل رسانه‌ای تجربه کنند.

نارضایتی از بدن یکی از عوامل پیش بینی کننده اصلی ایجاد اختلال در تغذیه بالینی است. در حالی که آسیب شناسی روانی اختلالات خوردن را بیش از حد ساده می کند و نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض تصاویر ایده آل نازک باعث اختلالات خوردن می شود، تصاویر ایده آل نازک پیامدهای سلامتی قابل توجهی دارند. هم برای زنان و هم برای مردان، توسعه شیوه‌های کنترل وزن ناسالم می‌تواند ناشی از نارضایتی از بدن باشد، مانند رژیم‌های غذایی سخت یا مزمن، ورزش بیش از حد، و استفاده از استروئیدها. برای کاهش اثرات منفی نوردهی ایده آل نازک بر سلامت و رفاه بینندگان، پیشنهاد شده است که اگر عکسی روتوش شده است، مجلات باید دارای برچسب سلب مسئولیت باشند. در سال 2009، گروه مشاوره ملی استرالیا در مورد تصویر بدن، استفاده از برچسب های هشدار دهنده توسط صنایع تبلیغاتی، رسانه ها و مد را برای نشان دادن تصاویر تغییر داده شده دیجیتالی تایید کرد. سایر کشورها نیز سیاست عمومی مشابهی را در نظر گرفته اند. روتوش عکس‌های مجله می‌تواند شامل بهبود رنگ پوست یا بافت، مو یا آرایش باشد، اما بیشترین توجه به روتوش مربوط به وزن و شکل مدل‌ها شده است. عکس‌ها اغلب توسط مجلات تغییر می‌دهند تا گوشت در نواحی مانند شکم و ران‌ها بریده شود و ظاهری لاغرتر به نظر برسد. ایده این است که اگر زنان می‌دانستند که تصاویر رسانه‌ها واقعی نیستند، می‌توانند از نظر روانی از استانداردهای زیبایی غیرواقعی فاصله بگیرند و در نتیجه تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. متأسفانه، نتایج این خط از تحقیقات نشان می‌دهد که برچسب‌های سلب مسئولیت عموماً از نظر به حداقل رساندن تأثیرات منفی تصاویر ایده‌آل نازک بر تصویر بدن، خلق و خوی/اعتماد به نفس یا قصد رژیم بینندگان بسیار مؤثر نیستند [12، 13]. علاوه بر این، یک کمپین محبوب سواد رسانه‌ای با هدف کاهش اثرات منفی قرار گرفتن در معرض ایده‌آل نازک (یعنی یک ویدیوی ۷۵ ثانیه‌ای Dove Evolution، نشان‌دهنده تمام تلاش‌هایی که برای تولید عکس مدلی که بی‌عیب به نظر می‌رسد) انجام نشد. احساس زنان در مورد ظاهر خود را بهبود بخشد [14]. واضح است که استانداردهای زیبایی فرهنگی که توسط رسانه ها ابلاغ می شود پیام های بسیار قدرتمندی هستند. حتی دانستن اینکه تصاویر ایده آل نازک واقعی نیستند، زنان را از رسیدن به آن استانداردهای زیبایی باز نمی دارد.

ممکن است رسانه‌های جمعی نه تنها از طریق تقویت ایده‌آل‌های زیبایی («لاغر زیباست») یا با ایجاد تغییرات فوری از نظر نحوه درک و ارزیابی ظاهر افراد، بلکه با تأثیرگذاری بر هنجارهای درک شده، بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند. یافته های تجربی نشان می دهد که ادراک از آنچه به عنوان "متوسط" در نظر گرفته می شود، بر احساس افراد نسبت به بدن خود تأثیر می گذارد و حتی می تواند بر رفتار خوردن تأثیر بگذارد [12، 13]. به عبارت دیگر، یکی از دلایلی که تصاویر ایده آل نازک به تصویر کشیده شده توسط رسانه ها می تواند مضر باشد این است که آن چیزی را که مردم به عنوان «عادی» یا معمولی در یک جمعیت خاص تصور می کنند، تغییر می دهند. تا به امروز هیچ تحقیقی وجود ندارد که مستقیماً این سؤال را آزمایش کند که آیا تصاویر رسانه ها ادراکات مردم را از آنچه متوسط ​​یا معمولی در نظر گرفته می شود تغییر می دهد. با این حال، شواهد غیرمستقیم برای حمایت از این ایده وجود دارد. مطالعات نشان می‌دهد که زنان عموماً می‌خواهند بدنشان بسته به (۱) آنچه که فکر می‌کنند دیگران جذاب می‌کنند و (۲) ظاهر افراد معمولی چگونه است، به نظر برسد.

در یک سری از مطالعات تجربی، Bair و همکاران. [12] تأثیر ایده‌آل‌های بدنی هنجاری (یعنی تیپ بدنی که گفته می‌شود توسط همسالانشان ترجیح داده می‌شود) بر تصویر بدن مورد بررسی قرار داد. به دانشجویان دانشگاه گفته شد که همسالانشان تیپ‌های بدن نسبتاً لاغرتر یا نسبتاً سنگین‌تر را ترجیح می‌دهند. به عبارت دیگر، ما چیزهایی را که شرکت کنندگان معتقد بودند برای افراد دیگر «زیبا» است، تغییر دادیم. جنسیت همسالانی که ترجیحات آنها گزارش شده بود نیز دستکاری شد. سپس شرکت‌کنندگان اندازه بدنی را که بیشتر می‌خواستند شبیه به آن باشند، از روی طیفی از نیمرخ‌های طراحی شده با دست گزارش کردند. زنان در شرایط نرمال لاغر اندازه بدن ایده آل لاغرتر را نسبت به حالت نرمال سنگین انتخاب کردند. چه به آنها گفته شود چه چیزی برای مردان یا زنان دیگر جذاب تر بوده است.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

یکی دیگر از مزایای مفهومی ارزش ها این است که ما ممکن است شناخت، احساسات و رفتار افراد را از طریق ارزش هایی که آنها دنبال می کنند استنتاج کنیم. از آنجایی که پیامدهای ادراک ارزش‌ها دارای مؤلفه‌های شناختی، عاطفی و رفتاری است [14]، بسیاری از مطالعات قبلی در زمینه ارزش‌ها تلاش کرده‌اند فرآیندهای روان‌شناختی و پدیده‌های اجتماعی-فرهنگی افراد را درک کنند. در بعد شناختی، از آنجا که ارزش ها بر تصمیمات افراد در مورد مطلوب و وضعیت نهایی تأثیر می گذارد، آنها می توانند به طور کلی افراد یا رویدادها را ارزیابی کنند و در نهایت نگرش های خود را بر اساس ارزش هایشان تعیین کنند [13]. این فرآیندهای شناختی با احساسات در جهت پیگیری وضعیت نهایی و افراد و رویدادهای مرتبط همراه است و اینها پیامدهای عاطفی ارزش ها هستند [14]. در مورد نتایج رفتاری، ارزش‌ها بر نحوه رفتار تأثیر می‌گذارند و دستورالعمل‌هایی را برای رفتار در یک زمینه فرهنگی تعیین می‌کنند [27].

ارزش زیبایی انسان

بر اساس مرور ادبیات بالا، این مطالعه تعریفی از HBV و ویژگی های آن را به شرح زیر پیشنهاد می کند. HBV ارزشی است که از طریق تمرکز بر زیبایی انسان و یک باور ذهنی مرتبط با وضعیت نهایی مطلوب یا مطلوب بدن زیبا دنبال می شود. همچنین در مورد رفتارهایی اعمال می شود که شرایط بدن را کنترل می کنند، که به نوبه خود، انتخاب یا ارزیابی رفتارها، افراد یا رویدادهای دخیل در تعیین زیبایی انسان را هدایت می کند. HBV یک محصول فرهنگی متاثر از زمینه های اجتماعی-فرهنگی است و جنبه های مشابه HBV می تواند در فرهنگ های مختلف وجود داشته باشد. با این حال، این ارزش ها می توانند به صورت سلسله مراتبی و به طور مشخص بسته به ویژگی های فرهنگی مرتب شوند. با توجه به تعریف و ویژگی های ذکر شده، این پژوهش به بررسی سوالات تحقیق زیر می پردازد:

RQ1. وجود تجربی HBV را در سه فرهنگ آسیای شرقی تأیید کنید: کره جنوبی، چین و ژاپن.

RQ2. محرک‌های فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر تعقیب HBV را در سه فرهنگ آسیای شرقی شناسایی کنید: کره جنوبی، چین و ژاپن.

RQ3. پیامدهای تعقیب HBV را در سه فرهنگ آسیای شرقی بررسی کنید: کره جنوبی، چین و ژاپن.

RQ4. درک فرآیند سلسله مراتبی پیشینیان، پیگیری HBV و پیامدهای آن در سه فرهنگ آسیای شرقی: کره جنوبی، چین و ژاپن

اول، ما HBV را به عنوان یک مفهوم جدید از طریق تأیید تجربی HBV در سه فرهنگ آسیای شرقی پیشنهاد می کنیم. دوم، با استفاده از یک رویکرد بین فرهنگی، این مطالعه عوامل اجتماعی-فرهنگی را شناسایی می کند که افراد را برای پیگیری HBV ترغیب می کند. ما به‌ویژه بر جهان‌شمولی فرهنگی در میان این سه فرهنگ و ویژگی‌های فردی عوامل اجتماعی-فرهنگی در هر فرهنگ تمرکز می‌کنیم تا عوامل اصلی تمایز فرهنگی در HBV را درک کنیم. سوم، این مطالعه پیامدهای HBV را از سه منظر بررسی می‌کند: عاطفی، نگرشی و رفتاری. این پیامدها همچنین از طریق دیدگاه‌های بین فرهنگی مورد بررسی قرار می‌گیرند تا تنوع فرهنگی را در نتیجه HBV نشان دهند. در نهایت، این مطالعه به بررسی فرآیند سلسله مراتبی در میان پیشینیان، پیگیری HBV، و پیامدها به منظور ارائه یک چارچوب ساختاری HBV می‌پردازد. با دستیابی به این اهداف، این مطالعه به طور دقیق مشخص می کند که چه چیزی باعث می شود مردم، به ویژه زنان، بر زیبایی تمرکز کنند. علاوه بر این، این مطالعه به دنبال درک ارزش‌های زنان آسیای شرقی مرتبط با زیبایی است که در زمینه‌های فرهنگی آسیای شرقی مشابه اما خاص است.

مواد و روش ها

شرکت کنندگان

شرکت کنندگان در این مطالعه شامل زنان 20 تا 33 ساله از کره جنوبی، چین و ژاپن بودند. این فرهنگ‌ها تا حدودی پیشینه‌های فرهنگی مشابهی دارند [28]، اما ساختارهای سیاسی مستقلی را برای بیش از دو هزار سال حفظ کرده‌اند و زبان‌ها، تاریخ و آداب و رسوم منحصربه‌فردی را حفظ کرده‌اند. با توجه به ارزش‌های فرهنگی هافستد [17]، این سه فرهنگ دارای جهان‌شمولی فرهنگی متاثر از تاریخ فرهنگی آسیای شرقی خود هستند، اما آنها همچنین دارای ویژگی فرهنگی متاثر از منحصر به فرد بودن هر فرهنگ هستند. به همین دلیل، این سه فرهنگ برای بررسی تأثیرات فرهنگی HBV و ادراک و ارزش‌های زنان آسیای شرقی مرتبط با زیبایی انتخاب شدند. علاوه بر این، ادراک زنان از زیبایی به شدت با مردان در تضاد است و استرس اجتماعی و اضطراب زنان در مورد زیبایی شدیدتر از مردان است [1،2]. از این رو، انجام تحقیقات در مورد HBV زنان بسیار فوریتر از مردان است.

شرکت کنندگان از طریق پست های آنلاین و تابلوهای اعلانات مستقر در پنج کالج در سئول، کره جنوبی استخدام شدند. همه مصاحبه شوندگان از طریق پرسشنامه های مختصر در مورد رشته و علاقه به ظاهر و زیبایی انتخاب شدند. این مطالعه شرکت‌کنندگانی را با رشته‌های مختلف انتخاب کرد تا سوگیری را کاهش دهد، و شرکت‌کنندگانی را انتخاب کرد که به بیش از سه امتیاز در مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت برای علاقه‌شان به ظاهر و زیبایی پاسخ دادند تا از داده‌های فراوان در مورد دیدگاه‌های زیبایی زنان اطمینان حاصل شود. علاوه بر این، ما تسلط به زبان کره‌ای متقاضیان چینی و ژاپنی را برای ارتباط یکپارچه بررسی کردیم، زیرا همه مصاحبه‌ها به زبان کره‌ای انجام شد. علاوه بر این، بر اساس مطالعه Avner و Weihl [29]، که معیارهایی را برای استخدام شرکت کنندگان برای مطالعات بین فرهنگی در یک فرهنگ واحد ارائه کردند، ما استخدام متقاضیان چینی و ژاپنی را که مدت کوتاهی در کره جنوبی زندگی کرده بودند در اولویت قرار دادیم. کاهش تأثیر فرهنگ‌پذیری فرهنگ کره‌ای به طور خلاصه، همه مصاحبه شوندگان دانشجویان دانشگاهی بودند که در کره جنوبی زندگی می کردند، بین 20 تا 33 سال سن داشتند، دارای رشته های مختلف بودند و حداقل علاقه متوسطی به ظاهر و زیبایی داشتند. میانگین مدت اقامت در کره جنوبی برای شرکت کنندگان چینی 32.92 ماه و برای شرکت کنندگان ژاپنی 21.71 ماه بود. همه شرکت کنندگان چینی و ژاپنی به زبان کره ای روان صحبت می کردند. اطلاعات دقیق در مورد شرکت کنندگان در جدول 1 ارائه شده است.

روش

این مطالعه تأییدیه هیئت بازبینی نهادی (IRB) در دانشگاه ملی سئول را دریافت کرد تا از پایبندی به استانداردهای پژوهشی اخلاقی اطمینان حاصل شود. هم محققین و هم مصاحبه شوندگان موافقت کردند که از طریق یک فرم رضایت آگاهانه امضا شده از اخلاق تحقیق پیروی کنند. این فرم شامل اطلاعاتی در مورد اهداف و روش های تحقیق، میزان استفاده از داده های جمع آوری شده، حذف داده ها، غرامت شرکت کننده، حفاظت از حریم خصوصی و حقوق شرکت کنندگان از جمله حق انصراف از پروژه تحقیقاتی و امتناع از پاسخگویی به مصاحبه بود. سوالات

ما در مجموع 10 مصاحبه گروهی متمرکز (FGI) با 60 شرکت کننده انجام دادیم: سه ​​FGI با 18 مصاحبه شونده کره ای، چهار FGI با 25 مصاحبه شونده چینی، و سه FGI با 17 مصاحبه شونده ژاپنی. FGI ها می توانند مؤثرتر از مصاحبه های عمیق و انفرادی در مورد موضوعات تحقیق باشند زیرا داده های فراوان تری را می توان از طریق پویایی گروه جمع آوری کرد [30،31]. پویایی گروه زمانی تسریع می‌شود که شرکت‌کنندگان FGI، سایر شرکت‌کنندگان را به عنوان موجوداتی اجتماعی در نظر بگیرند که قادر به ساختن معنا همزمان در FGI هستند [32]. بسیاری از مطالعات قبلی مرتبط با مسائل بدن ترجیح داده اند از مصاحبه های عمیق و یک به یک برای محافظت از حریم خصوصی شرکت کنندگان استفاده کنند. با این حال، ما از FGI استفاده کردیم زیرا مزایای پویایی گروه می تواند بیشتر باشد، به خصوص برای این موضوع مرتبط با فرهنگی. از آنجایی که شرکت‌کنندگان در این مطالعه پیوندهای اجتماعی قوی را از طریق ساخت مشترک معنای زیبایی ایده‌آل زنان و جستجوی زیبایی در فرهنگ‌های خود ایجاد کردند، ما توانستیم داده‌های معناداری غنی را جمع‌آوری کنیم.

  • alireza gl
  • ۰
  • ۰

در مورد در نظر گرفتن دیگران به عنوان نقطه مرجع، به نظر می رسد رسانه های جمعی به شدت بر مقایسه اجتماعی ظاهر به عنوان معیار زیبایی ایده آل در سه فرهنگ تأثیر می گذارند. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، حتی اگر شرکت کنندگان را محدود نکردیم که چه کسانی می توانند به عنوان محرک انتخاب شوند (به عنوان مثال، آشنایان یا افراد مشهور)، تنها 53 مورد (14 کره ای، 24 چینی و 15 ژاپنی) از 236 محرک (80 کره ای، 93 چینی) ، و 63 ژاپنی) آشنایان را به عنوان نمایندگان زیبایی ایده آل انتخاب کردند. این نشان می دهد که رسانه های جمعی به طور قابل ملاحظه ای بر شکل گیری ادراک زنان از زیبایی ایده آل تأثیر می گذارند، که با مطالعات قبلی که رسانه های جمعی مانند مجلات مد، آگهی های بازرگانی، برنامه های تلویزیونی و افراد مشهور را به عنوان نقاط مرجع مقایسه اجتماعی از نظر ظاهری معرفی کرده اند مطابقت دارد. [68-70]. برای فرهنگ‌های کره‌ای و چینی، به نظر می‌رسید که کلیشه‌های سخت‌گیرانه‌ای از نقاط مرجع آنها وجود داشته باشد، زیرا محرک‌های "زیبایی فرهنگی" عمدتاً به چند سلبریتی محدود می‌شد. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، بیش از 50 درصد از محرک های کره ای دو بازیگر زن محبوب در کره جنوبی، کیم تائه هی و سونگ هی-کیو را به عنوان نماینده «زیبایی فرهنگی» انتخاب کردند. برای شرکت‌کنندگان چینی، 41.30 درصد از محرک‌ها، بازیگران زن فن بینگ‌بینگ و ژانگ زییی را به عنوان دو نماینده برتر «زیبایی فرهنگی» انتخاب کردند. با این حال، به نظر می‌رسد که شرکت‌کنندگان فرهنگ ژاپنی زیبایی فردی را پذیرفته‌اند، زیرا معیارهای متنوع‌تری را در محرک‌های معرف «زیبایی فرهنگی» خود پذیرفته‌اند. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، تنها 32.26 درصد از محرک های ژاپنی افراد مشهور، ماتسوشیما ناناکو و کیتاگاوا کیکو را به عنوان نمایندگان "زیبایی فرهنگی" شناسایی کردند که کمترین درصد در بین سه فرهنگ بود. علاوه بر این، اجماع در مورد محرک های خاص در ژاپن کمتر از دو فرهنگ دیگر بود. مصاحبه‌گر کره‌ای 15، یکی از طرفداران پر و پا قرص یک برنامه تلویزیونی عملی جراحی زیبایی، گفت: «من این برنامه را تماشا کردم تا هیچ قسمتی را از دست ندهم. این یک تغییر واقعی بود. کاملا عوض شده بودند. من می‌توانستم جراحی زیبایی انجام دهم، اگر بتوانم مانند آنها عوض کنم و فقط حدود 30،000 یا 40،000 دلار بپردازم." این اظهار نظر حاکی از آن است که رسانه های جمعی تأثیر زیادی بر مقایسه اجتماعی او از نظر ظاهری به عنوان معیار زیبایی ایده آل در کره جنوبی داشته اند.

در مورد در نظر گرفتن دیگران به عنوان نقطه مرجع، به نظر می رسد رسانه های جمعی به شدت بر مقایسه اجتماعی ظاهر به عنوان معیار زیبایی ایده آل در سه فرهنگ تأثیر می گذارند. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، حتی اگر شرکت کنندگان را محدود نکردیم که چه کسانی می توانند به عنوان محرک انتخاب شوند (به عنوان مثال، آشنایان یا افراد مشهور)، تنها 53 مورد (14 کره ای، 24 چینی و 15 ژاپنی) از 236 محرک (80 کره ای، 93 چینی) ، و 63 ژاپنی) آشنایان را به عنوان نمایندگان زیبایی ایده آل انتخاب کردند. این نشان می دهد که رسانه های جمعی به طور قابل ملاحظه ای بر شکل گیری ادراک زنان از زیبایی ایده آل تأثیر می گذارند، که با مطالعات قبلی که رسانه های جمعی مانند مجلات مد، آگهی های بازرگانی، برنامه های تلویزیونی و افراد مشهور را به عنوان نقاط مرجع مقایسه اجتماعی از نظر ظاهری معرفی کرده اند مطابقت دارد. [68-70]. برای فرهنگ‌های کره‌ای و چینی، به نظر می‌رسید که کلیشه‌های سخت‌گیرانه‌ای از نقاط مرجع آنها وجود داشته باشد، زیرا محرک‌های "زیبایی فرهنگی" عمدتاً به چند سلبریتی محدود می‌شد. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، بیش از 50 درصد از محرک های کره ای دو بازیگر زن محبوب در کره جنوبی، کیم تائه هی و سونگ هی-کیو را به عنوان نماینده «زیبایی فرهنگی» انتخاب کردند. برای شرکت‌کنندگان چینی، 41.30 درصد از محرک‌ها، بازیگران زن فن بینگ‌بینگ و ژانگ زییی را به عنوان دو نماینده برتر «زیبایی فرهنگی» انتخاب کردند. با این حال، به نظر می‌رسد که شرکت‌کنندگان فرهنگ ژاپنی زیبایی فردی را پذیرفته‌اند، زیرا معیارهای متنوع‌تری را در محرک‌های معرف «زیبایی فرهنگی» خود پذیرفته‌اند. همانطور که در جدول 3 نشان داده شده است، تنها 32.26 درصد از محرک های ژاپنی افراد مشهور، ماتسوشیما ناناکو و کیتاگاوا کیکو را به عنوان نمایندگان "زیبایی فرهنگی" شناسایی کردند که کمترین درصد در بین سه فرهنگ بود. علاوه بر این، اجماع در مورد محرک های خاص در ژاپن کمتر از دو فرهنگ دیگر بود. مصاحبه‌گر کره‌ای 15، یکی از طرفداران پر و پا قرص یک برنامه تلویزیونی عملی جراحی زیبایی، گفت: «من این برنامه را تماشا کردم تا هیچ قسمتی را از دست ندهم. این یک تغییر واقعی بود. کاملا عوض شده بودند. من می‌توانستم جراحی زیبایی انجام دهم، اگر بتوانم مانند آنها عوض کنم و فقط حدود 30،000 یا 40،000 دلار بپردازم." این اظهار نظر حاکی از آن است که رسانه های جمعی تأثیر زیادی بر مقایسه اجتماعی او از نظر ظاهری به عنوان معیار زیبایی ایده آل در کره جنوبی داشته اند.

در این مطالعه رقابت اجتماعی ظاهری در کره جنوبی و ژاپن شدیدتر بود. همانطور که در جدول 4 نشان داده شده است، 14 (77.78%) از مصاحبه شوندگان کره ای و 11 (64.71%) از مصاحبه شوندگان ژاپنی به رقابت اجتماعی ظاهری در طول FGI اشاره کردند، در حالی که تنها هشت (32.00%) مصاحبه شونده چینی به آن اشاره کردند. به طور خاص، میانگین تعداد ارجاعات به ازای هر مصاحبه شونده که رقابت اجتماعی را در ظاهر در FGIهای کره ای بیان می کرد، 4.71 بود که تقریباً دو برابر بیشتر از دو فرهنگ دیگر بود. این ارقام را می‌توان اینطور تفسیر کرد که قدرت اجتماعی زیبایی در فرهنگ‌های کره جنوبی و ژاپنی قوی‌تر از فرهنگ چینی است، زیرا مصاحبه‌شوندگان چینی معتقد بودند که توانایی زنان برای موفقیت اجتماعی بسیار مهم‌تر از ظاهر است. در مقابل، پدیده «توانمندسازی اجتماعی زیبایی» در فرهنگ‌های کره‌ای و ژاپنی برجسته‌تر است، به این معنی که زنان زیبا فرصت‌های اجتماعی بیشتری نسبت به زنان کمتر زیبا دارند. مصاحبه شونده کره ای 13، دانشجوی کارشناسی ارشد که از یک دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شده و هفت سال سابقه کار در صنعت مد دارد، گفت: «در واقع این دلیلی بود که من جراحی زیبایی انجام دادم. زمانی که من شروع به کار کردم، فقط چند کارمند بودند که مدرک دانشگاهی داشتند. تعداد زیادی کارمند از یک مدرسه فنی حرفه ای بودند، اما آنها بسیار زیبا بودند. وقتی آنها را دیدم، پشیمان شدم که این مدت به مدرسه رفتم و شهریه گران پرداختم. آنها مثل من کار می کردند و پول مشابهی به دست می آوردند. چرا دوران سختی را برای فارغ التحصیلی از دانشگاه پشت سر گذاشتم؟» مصاحبه شونده ژاپنی 6 نیز گفت: «او دوست من در دبیرستان بود و بسیار زیبا بود. چون دوستش بودم توانستم از زیبایی او بهره ببرم. من توانستم دوستان زیادی پیدا کنم و حتی بهتر از آن با او به فروشگاه ها و رستوران ها بروم. اما من در آن زمان در دوران بلوغ حساس به ظاهر به خاطر او عقده حقارت داشتم. با این حال، مصاحبه شوندگان چینی فکر می کردند که تبعیض علیه ظاهر زنان برای فعالیت های اجتماعی غیرعادی است. مصاحبه‌شونده چینی 3 پاسخ داد: «در چین، توانایی و شخصیت زنان برای موفقیت اجتماعی مهم‌تر است. البته اگر زیبا باشند خوب است! اما ظاهر زنان تاثیر چندانی در موفقیت آنها ندارد."

  • alireza gl